درباره وبلاگ

امیدوارم از وبلاگم خوشتون بیاد ضمنا نظر یادتون نره.
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان Miss Dawn و آدرس missdawn72.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 14
بازدید کل : 24440
تعداد مطالب : 12
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


Miss Dawn
1 فروردين 1398برچسب:, :: 1:0 ::  نويسنده : سپیده       

 

زندگی زیباست زشتیهای ان تقصیر ماست

            در مسیرش هرچه نازیباست ان تدبیر ماست

زندگی اب روان است وروان میگذرد

            هر چه تقدیر من وتوست همان میگذرد



چهار شنبه 9 شهريور 1390برچسب:, :: 19:42 ::  نويسنده : سپیده       



چهار شنبه 15 تير 1390برچسب:, :: 10:52 ::  نويسنده : سپیده       

به آدرس زیر برید و ببینید با ماوس می تونید روی این یارو رو کم کنید ...
 

www.Selfcontrolfreak.com/slaan.html
 



چهار شنبه 8 تير 1390برچسب:, :: 16:4 ::  نويسنده : سپیده       

اگر زن یا مرد دارای ( اخلاق) باشند پس مساوی هستند با عدد یک =1
اگر دارای (زیبایی) هم باشند پس یک صفر جلوی عدد یک میگذاریم =10
اگر (پول) هم داشته باشند دوتا صفر جلوی عدد یک میگذاریم =100
اگر دارای (اصل و نسب) هم باشند پس سه تا صفر جلوی عدد یک میگذاریم =1000
ولی اگر زمانی عدد یک رفت (اخلاق) چیزی به جز صفر باقی نمی ماند و صفر هم به تنهایی هیچ نیست
پس ان انسان هیچ ارزشی نخواهد داشت



چهار شنبه 8 تير 1390برچسب:, :: 16:3 ::  نويسنده : سپیده       

 - 01نام هر گل و زیبایی در طبیعت است را روی شما می‌گذارند.
- 02
هنگامی که رنگ پریده یا بیمار هستید با کمی وسایل آرایش می‌توانید خود را زیباتر کنید و هیچ کس هم از شما ایرادنمی‌گیرد( کاری که بسیاری از آقایان مد روز یواشکی انجام می‌دهند
(.
- 03
تمام شاعران ایران زمین در وصف گل روی شما هزاران شعر گفته و خط و خال و چشم و ابروی شما را ستوده اند
.
- 04
مجبور نیستید سر کار بروید و پول یک ماه کار و تلاشتان را برنج و گوشت و نخود و لوبیا بخرید
.
- 05
به راحتی و با اعتماد به نفس هر وقت که لازم بود گریه می کنید و غم و غصه هایتان را در دل جمع نمی کنید تا سکته کنید
.
- 06
عمرتان بسیار طولانی است
.
- 07
آنقدر حرف برای گفتن دارید که هرگز کم نمی‌آورید
.
- 08
همیشه یک عالمه دوست و رفیق ناب دارید و کمتر گرفتار رفیق ناباب می شوید
.
- 09
هرگز در حمام خود را گربه شور نمی کنید
.
- 10
بزرگ شده اید و کمتر برای طرفداری از تیم قرمز و آبی یا این حزب و آن حزب جلز و ولز کرده و کرکری می خوانید
.
- 11
ریش و سبیل ندارید که موقع آب خوردن قبل از خودتان سبیلتان آب بنوشد
.
- 12
عشق و هنر ابداع شماست
.
- 13
همیشه جوان تر از سنتان هستید و هیچ کس نمی داند شما چند ساله اید
.
- 14
از سن 9سالگی به بلوغ عقلی و جسمی می‌رسید و حالاحالاها باید بدوند تا به پای شما برسند
!.
- 15
بهشت زیر پای شماست
.
- 16
اگر موهایتان مرتب نبود یا وقت برای مرتب کردنشان نداشتید، با سرکردن یک روسری قضیه حل است
.
- 17
همیشه در کیفتان آینه دارید و موقعی که در سلف سرویس دانشگاه قورمه سبزی می‌خورید یک دانه لوبیا لابه لای سبیلتان جا خوش نمی کند
.
- 18
همیشه تمیز ونظیف و خوشبو هستید … و اگر خوب فکر کنید می بینید که صدها دلیل محکم دیگر وجود دارد که شما به زن بودن خود افتخار کنید



چهار شنبه 8 تير 1390برچسب:, :: 16:2 ::  نويسنده : سپیده       

- 1 همیشه از نام خانوادگی شما استفاده می‌شود.

- 2 مدت زمان مکالمه‌ی تلفنی شما حداکثر30 ثانیه است.

- 3 برای یک مسافرت یک هفته ای تنها یک ساک کوچک دستی نیاز دارید.

- 4 در تمام شیشه های مربا و ترشی را خودتان باز می‌کنید.

- 5 دوستان شما توجهی به کاهش یا افزایش وزن شما ندارند.

- 6 جنسیت شما در موقع مصاحبه‌ی استخدام مطرح نیست.

- 7 لازم نیست کیفی پر از لوازم بی استفاده را همه جا به دنبالتان بکشید.

- 8 ظرف مدت 10دقیقه می‌توانید حمام کنید و برای رفتن به مهمانی آماده شوید.

- 9 همکارانتان نمی‌توانند اشک شما را در بیاورند.

- 10 اگر در 34 سالگی هنوز مجردید، احدی به شما ایراد نمی‌گیرد.

- 11 رنگ اجزاء صورت شما در هر صورت طبیعی است.

- 12 با یک دسته گل می‌توانید بسیاری از مشکلات احتمالی را حل کنید.

- 13 وقتی مهمان به خانه‌ی شما می‌آید لازم نیست اتاق را مرتب کنید.

- 14 بدون هدیه می‌توانید به دیدن تمام اقوام و دوستانتان بروید.

- 15 می‌توانید آرزوی هر پست ومقامی را داشته باشید.

- 16 حداقل بیست راه برای بازکردن در هر بطری نوشابه‌ی داخلی یا خارجی بلد هستید.

- 17 ضرورتی ندارد روز تولد دوستانتان را به خاطر داشته باشید.

- 18 و بالاخره روزی یک پیرمرد موفق خواهید شد



چهار شنبه 8 تير 1390برچسب:, :: 15:55 ::  نويسنده : سپیده       

گفتم غمم فزون است ، گفتا ز من چه آید
گفتم که نمره ام ده ، گفتا ز من نیاید
گفتم که نمره دادن بسیار سهل آید
گفتا ز ما اساتید این کار کمتر آید
گفتم کرم نمایید من را کنید شما شاد
گفتا که خوش خیالی کی وقت آن بیاید
گفتم که نمره هفت بدبخت عالمم کرد
گفتا اگر برای آن هم زیادت آید
گفتم خوشا دهی که دست شما دهد آن
گفتا تو کوشش کن کو وقت آن بر آید
گفتم دل رحیمت کی قصد رحم دارد
گفتا نگوی با کس تا وقت آن بر آید
گفتم زمان تحصیل دیدی که چون سرآید
گفتا خموش جانم ازدست من چه آید

 



چهار شنبه 8 تير 1390برچسب:, :: 15:48 ::  نويسنده : سپیده       

در انتهای سال ۲۰۰۹ میلادی دیگر ایتالیایی‌ها نمی‌توانند به داشتن خمیده‌ترین ساختمان دنیا یعنی برج پیزا با 97/3 درجه خمیدگی، افتخار کنند، چرا که در این زمان در ابوظبی، ساخت آسمان خراشی ۳۵ طبقه، با ۱۸ درجه خمیدگی به پایان خواهد رسید و نامش در کتاب رکوردهای گینس ثبت خواهد شد.

این ساختمان که gate way نام خواهد داشت با داشتن ۷۲۸ پنل شیشه‌ای، نمایی زیبا و انحنادار خواهد داشت. این ساختمان تنها قسمتی از پروژه ساخت یک شهرک دور مرکز نمایشگاه‌های ملی ابوظبی است. برای اینکه این ساختمان در برابر نیروی جاذبه و وزش باد و امواج زلزله تاب بیاورد، ریشه‌ای ۳۰ متری برای آن در نظر گرفته شده است. یک هتل پنج‌ستاره و دفاتر اداری، کاربری این ساختمان خواهد بود.

 

 



دو شنبه 6 تير 1390برچسب:, :: 18:40 ::  نويسنده : سپیده       

شدم با چت اسیر و مبتلایش – شبا پیغام می دادم از برایش
به من می گفت هیجده ساله هستم – تو اسمت را بگو، من هاله هستم
بگفتم اسم من هم هست فرهاد – ز دست عاشقی صد داد و بیداد
بگفت هاله ز موهای کمندش – کمان ِابرو و قد بلندش
بگفت چشمان من خیلی فریباست – ز صورت هم نگو البته زیباست
ندیده عاشق زارش شدم من – اسیرش گشته بیمارش شدم من
ز بس هرشب به او چت می نمودم – به او من کم کم عادت می نمودم
در او دیدم تمام آرزوهام – که باشد همسر و امید فردام
برای دیدنش بی تاب بودم – زفکرش بی خور و بی خواب بودم
به خود گفتم که وقت آن رسیده – که بینم چهره ی آن نور دیده
به او گفتم که قصدم دیدن توست – زمان دیدن و بوییدن توست
ز رویا رویی ام او طفره می رفت – هراسان بود او از دیدنم سخت
خلاصه راضی اش کردم به اجبار – گرفتم روز بعدش وقت دیدار
رسید از راه، وقت و روز موعود – زدم از خانه بیرون اندکی زود
چو دیدم چهره اش قلبم فرو ریخت – توگویی اژدهایی بر من آویخت
به جای هاله ی ناز و فریبا – بدیدم زشت رویی بود آنجا
ندیدم من اثر از قد رعنا – کمان ِابرو و چشم فریبا
مسن تر بود او از مادر من – بشد صد خاک عالم بر سر من
ز ترس و وحشتم از هوش رفتم – از آن ماتم کده مدهوش رفتم
به خود چون آمدم، دیدم که او نیست – دگر آن هاله ی بی چشم و رو نیست
به خود لعنت فرستادم که دیگر – نیابم با چت از بهر خود همسر
بگفتم سرگذشتم را به «جاوید» – به شعر آورد او هم آنچه بشنید
که تا گیرند از آن درس عبرت – سرانجامی ندارد قصّه ی چت



دو شنبه 6 تير 1390برچسب:, :: 18:28 ::  نويسنده : سپیده       

 

1 Haydar Baba when it thunders,
Floods rush down
Girls stand back and watch,
I hail your glory and your people,
May you remember our names too.



ادامه مطلب ...


صفحه قبل 1 2 صفحه بعد